سوشیانتسوشیانت، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

سوشیانت ثمره ی عشق من و بابا

مدل جدید شیر خوردن سوشیانت خان

امشب که می خواستی شیر بخوری خیلی بازیگوش شده بودی تا می خواستی شیر بخوری شیر نخورده بر می گشتی بابا رو نگاه میکردی بابا هم دید شیطون شدی دعوات می کرد شیرتو بخوری (به شوخی) شمام اول حاضر جوابی بابارو میکردی بعد میخوردی دوباره بابا رو نگاه می کردی بعد از چند بار فقط {اه} به بابا می گفتی و دوباره می خوردی آخر سر فقط به بابا اخم می کردی خیلی بچه پررو شدی فندق مامان فندقی خیلی با مزه تر شدی همیشه خنده رو لبای قشنگت هست ایشالله توی همه ی زندگیت خنده رو لبات باشه و روی بدشو بهت نشون نده مرسی که با اومدنت حس قشنگیو بهم بخشیدی بــــــــــــــــوس ...
14 آذر 1391

اولین مسافرت هوایی

شنبه ٤آذر (سالگرد عروسی مامان و بابا) رفتیم کیش خونه خاله راضی (خاله بابا) . این سفر اولین سفر با شما بود . آقای سرمهماندار شمارو دوست داشت با شما حرف میزد و بازی می کرد حتی به شما غذا هم داد!! تو آرتمیس جونو(دختر خاله بابا) خیلی دوست داری آرتمیس جون بغلت می کرد و با هم کارتون میدیدید .هر جا میرفتیم آرتمیس کالسکتو میبرد .   روز اول با خاله راضی و عمو مجید و آرتمیس جون رفتیم ساحل:             روز دوشنبه رفتیم کنار دریا قدم زدیم و به خرید گذشت .روز سه شنبه شما ساحل پیش خاله راضی موندی و من و بابا رفتیم پاراشوت سوار شدیم وقتی بزرگ ش...
13 آذر 1391

سوپرایز بابایی

امشب که نظرات وبلاگتو چک کردم دیدم مامان امیر بهداد جون برات نوشتن که عکستو صفحه ی اول نی نی وبلاگ دیدن . من که هیچ وقت پایین صفحه نمی رفتم متوجه منظورشون نشدم. وقتی رفتم و عکستو دیدم کلی ذوق کردم (آخه فکر می کردم نی نی وبلاگ ، وبلاگ نی نی ها رو تبلیغ می کنه حالا نوبت نی نی ماست. ) با خوشحالی به بابا نشون دادم . بابا منو بغل کرد و گفت عزیزم سومین سالگرد ازدواجمون مبارک . از اونجا که من به نی نی وبلاگ و نی نی سایت معتاد شدم منو اینجوری سوپرایز کرد. ع ــــــــشـــــــــقم خیـــــــــــــلـــــــــــی دوست دارم مرسی از همه ی مهربونی هات. ...
13 آذر 1391

محرم

امسال اولین محرمیه که پیش مایی (البته پارسال تو دلم بودی و من نمی دونستم)  بابایی احمد مثل هر سال بانی شام امشب (شب تاسوعا) بود. لباس علی اصغر برات گرفتیم تا علی اصغر همیشه نگهدارت باشه .با این لباس خیلی با مزه شده بودی جیگر مامانی. از خدا می خوام به همه ی اونایی که نی نی می خوان بهشون بده و فرشته هایی مثل تو رو حفظشون کنه. ...
4 آذر 1391

مادر و پدرانه

پسر گلم دیشب بابا این متنو گذاشت فیسبوک کلی ترکوند فیسبوکو . منم برات اینجا گذاشتم تا بخوانی و بدانیییییییییییی پســـرم! پسر ِخوبم میدونم که تو هم یه روزی عاشق میشی. میای وایمیستی جلوی من و بابات و از دخترکی میگی که دوسش داری! این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق....! که تو حاصل عشقی پســ ـرم...... ... مامانت برای تو حرف هایی داره حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت میخوره... عزیزدلم! یک وقتهایی زن ِ رابطه بی حوصله و اخموست. روزهایی میرسه که بهونه میگیره. بدقلقی میکنه و حتی اسمتو صدا میکنه و تو به جای جانم همیشگی میگی: "بله!" و اون میزنه زیر گریه.... زن ها موجودات عجیبی هستند پسرم... موجوداتی که م...
1 آذر 1391
1